استانداردهای اجرای عملیات در حسابرسی عملياتي
مقدمه
1-4-
این بخش، استانداردهای اجرای عملیات را تعیین و الزامات مربوط به اجراي
حسابرسی طبق استانداردهای حسابرسی عملياتي را ارایه میکند. استانداردهای
اجرای عملیات برای حسابرسیهای عملياتي، به برنامهریزی حسابرسی، سرپرستی
کارکنان، دریافت شواهد کافی و مناسب و تهیه مستندات حسابرسی، مربوط میشود.
مفاهیم اطمینان معقول، اهمیت و خطر حسابرسی، چارچوبی را برای کاربرد این
استانداردها تشکیل میدهد و در تمام مباحث حسابرسیهای عملياتي لحاظ شده
است.
2-4- بخشهای 1 تا 5 این مجموعه برای اجراي حسابرسی طبق استانداردهای حسابرسی عملياتي، کاربرد دارد.

3-4- اجرای حسابرسی طبق استانداردهای حسابرسی عملياتي، اطمینان معقول فراهم مینماید که شواهد زیربنای یافتهها و نتیجهگیریهای حسابرسی، کافی و مناسب است. بنابراین، کافی و مناسب بودن شواهد مورد نیاز و آزمونهای شواهد، بر اساس اهداف، یافتهها و نتایج، متفاوت خواهد بود. اهداف حسابرسیهای عملياتي، دامنهای "محدود" تا "گسترده" دارد و شامل انواع گوناگونی از شواهد با کیفیتهای متفاوت است. در برخی از خدمات، شواهد کافی و مناسب در دسترس است، اما در برخی دیگر، اطلاعات ممکن است محدود باشد. قضاوت حرفهای در حین اینکه سطح اطمینان مناسب در مورد کافی و مناسب بودن شواهد به دست آمده برای دستیابی به اهداف حسابرسی را فراهم میسازد به حسابرسان در تعیین دامنه و روش شناسی مورد نیاز برای دستیابی به اهداف حسابرسی کمک میکند. (بندهای 55-4 تا 71-4 برای بحث درباره ارزیابی کافی و مناسب بودن شواهد ملاحظه شود).
اهمیت در حسابرسی عملياتي
4-4- مفهوم اهمیت در سرتاسر حسابرسی عملياتي، ازجمله هنگام تصمیمگیری درباره نوع و میزان کار حسابرسی مورد اجرا، ارزیابی نتایج کار حسابرسی، تشریح گزارش و یافتهها و نتیجهگيريهاي مربوط، به حسابرسان کمک میکند. اهمیت به عنوان اهمیت نسبی یک موضوع در رابطه با زمینه مورد بررسی، شامل عوامل کمی و کیفی، تعریف شده است. چنین عواملی شامل اهمیت موضوع در ارتباط با موضوع اصلی حسابرسی، ماهیت و تأثیر موضوع، مربوط بودن موضوع، نیازها و علایق شخص ثالث بیطرف و آگاه از اطلاعات مربوط و اثر موضوع بر برنامه یا فعالیت مورد حسابرسی میشود. قضاوت حرفهای هنگام ارزیابی اهمیت موضوعهای مرتبط با اهداف حسابرسی، به حسابرسان کمک میکند.
خطر حسابرسی
5-4- خطر حسابرسی به معنای احتمال نادرست یا ناقص بودن یافتهها، نتیجهگیریها، پیشنهادها یا اطمینان حسابرسان، در نتیجه وجود عواملی مانند شواهد ناکافی و/یا نامناسب، فرآیند ناقص حسابرسی، حذفهای عمدی یا اطلاعات گمراهکننده ناشی از ارائه نادرست یا تقلب است. برآورد خطر حسابرسی دربرگیرنده ملاحظات کمّی و کیفی است. عواملی مانند چارچوبهای زمانی، پیچیدگی یا حساسیت کار؛ اندازه برنامه برحسب مبالغ پولی و تعداد شهروندان برخوردار از خدمت، کفایت سیستمها و فرآیندهای واحد مورد حسابرسی برای کشف موارد ناسازگار، اشتباهات یا تقلبهای بااهمیت، و دسترسی حسابرسان به سوابق نیز بر خطر حسابرسی تأثیر میگذارد. خطر حسابرسی شامل خطری است که حسابرسان خطا، ناسازگاری، اشتباه بااهمیت یا تقلب در شواهد پشتوانه حسابرسی را کشف نکنند. خطر حسابرسی را میتوان با انجام اقداماتی مانند افزایش دامنه حسابرسی؛ افزودن حسابرسان و کارشناسان و سایر منابع به گروه حسابرسی؛ تغییر روش شناسی برای دستیابی به شواهد بیشتر، کسب شواهد با کیفیت بالاتر یا شکلهای دیگری از شواهد مؤيد یا همسوکردن یافتهها و نتیجهگیریها برای بازتاب شواهد به دست آمده، کاهش داد.
برنامهریزی
6-4- حسابرسان باید برنامهریزی کارهای ضروری برای دستیابی به اهداف حسابرسی را به نحو مناسب طراحی و آن را مستند کنند.
7-4- حسابرسان باید حسابرسی را چنان برنامهریزی کنند که خطر حسابرسی به سطحی مناسب که فراهمکننده اطمینان معقول نسبت به کافی و مناسب بودن شواهد برای پشتیبانی از یافتهها و نتیجهگیریهای حسابرسان باشد، کاهش یابد. تصمیمگیری در این مورد بر اساس قضاوت حرفهای انجام میشود. در برنامهریزی حسابرسی، حسابرسان بایستی سطح اهمیت و خطر حسابرسی را برآورد کنند و این برآوردها را در تعریف اهداف، دامنه و روش شناسی حسابرسی برای پیگیری آن اهداف ، به کار گیرند. برنامهریزی، فرآیندی مستمر در سرتاسر حسابرسی است. بنابراین، حسابرسان ممکن است ضروری بدانند كه اهداف، دامنه و روش شناسی حسابرسی را در جریان تکمیلکار، تعدیل کنند.
8-4- اهداف چیزهایی هستند که حسابرسی برای دستیابی به آنها انجام میشود. این اهداف، موضوع اصلی حسابرسی و ابعاد عملکرد مربوط به آن را مشخص میکند و ممکن است در برگیرنده یافتههای بالقوه و عناصر گزارشگری باشد که حسابرسان میخواهند آنها را تشریح کنند. اهداف حسابرسی میتواند به عنوان پرسشهایی در رابطه با برنامهای ویژه در نظر گرفته شود که حسابرسان بر اساس شواهد به دستآمده و ارزیابی شده با معیارهای معین، در پی پاسخگویی به آنها هستند.
9-4- دامنه، حد و مرز حسابرسی است و به طور مستقیم به اهداف حسابرسی مربوط میشود. دامنه حسابرسی، موضوع اصلی حسابرسی مانند یک برنامه ویژه یا جنبههایی از یک برنامه، اسناد و سوابق لازم، دوره زمانی مورد بررسی، و مکانهای اجرای عملیات حسابرسی را توضیح میدهد که حسابرسان آن را ارزیابی و گزارش میکنند.
10-4- روش شناسی، ماهیت و میزان روشهای حسابرسی برای گردآوری و تحلیل شواهد برای دستیابی به اهداف حسابرسی را تشریح میکند. روشهای حسابرسی، اقدامات و آزمونهای ویژهای است که حسابرسان برای دستیابی به اهداف حسابرسی اجرا می کنند. حسابرسان باید روش شناسی را بهگونهای طراحی کنند که شواهد کافی و مناسب برای دستیابی به اهداف حسابرسی و کاهش خطر حسابرسی به سطحی قابل پذیرش به دست آید و اطمینان معقول فراهم گردد که شواهد به منظور پشتیبانی از یافتهها و نتیجهگیریهای حسابرسان، کافی و مناسب است. روش شناسی شامل ماهیت و میزان روشهای حسابرسی استفاده شده برای دستیابی به اهداف حسابرسی است.
11-4- حسابرسان بایستی خطر حسابرسی و آنچه را که در رابطه با اهداف حسابرسی بااهمیت است با کسب شناخت از موارد زیر برآورد کنند:
الف- ماهیت و شکل برنامهها و نیازهای استفادهکنندگان بالقوه از گزارش حسابرسی (بنـدهای 13-4 تا 15-4)؛
ب- کنترلهای داخلی مرتبط با اهداف مشخص و دامنه حسابرسی (بندهای 16-4 تا 22-4)؛
پ- کنترلهای سیستمهای اطلاعاتی برای مقاصد برآورد خطرهای حسابرسی و برنامه ریزی حسابرسی در ارتباط با اهداف حسابرسی (بندهای 23-4 تا 27-4)؛
ت- الزامات قانونی و مقرراتی مربوط، مفاد قراردادها یا موافقتنامههای کمکهای بلاعوض، تقلب بالقوه یا سوءاستفاده بااهمیت در رابطه با اهداف حسابرسی (بندهای 28-4 تا 35-4)؛ و
ث- نتایج حسابرسیهای پیشین که به طور مستقیم به اهداف حسابرسی جاری مربوط است (بند36-4)؛
12-4- حسابرسان بایستی همچنین هنگام برنامهریزی:
الف- معیارهای بالقوه موردنیاز برای ارزیابی موضوعهای مشمول حسابرسی را شناسایی کنند (بندهای 37-4 و 38-4)؛
ب- منابع شواهد حسابرسی را شناسایی و میزان و نوع شواهد مورد نیاز را با توجه به خطر حسابرسی و اهمیت، تعیین کنند (بندهای 39-4 و 40-4)؛
پ- چگونگی استفاده از کار سایر حسابرسان و کارشناسان را برای دستیابی به اهداف حسابرسی معین ارزیابی کنند (بندهای 41-4 تا 43-4)؛
ت- کارکنان و کارشناسان کافی با مجموعه صلاحیت حرفهای مناسب را فراهم و سایر منابع لازم برای اجرای حسابرسی را شناسایی کنند؛
ث- در رابطه با برنامهریزی و اجرای حسابرسی با مدیران، ارکان راهبری و سایر افراد مربوط، تبادلنظر کنند (بندهای 46-4 تا 49-4)؛ و
ج- طرح کلی حسابرسی را تهیه کنند (بندهای 50-4 و 51-4).
ماهیت و شکل برنامه و نیازهای استفادهکنندگان
13-4- حسابرسان هنگام برنامهریزی حسابرسی عملياتي، بایستی از ماهیت برنامه یا اجزای برنامه مورد حسابرسی و استفاده بالقوهای که از نتایج یا گزارش حسابرسی خواهد شد، شناخت به دست آورند. ماهیت و شکل برنامه مورد حسابرسی دربرگیرنده موارد زیر است:
الف- قابلیت رویت، حساسیت و خطرهای مرتبط با برنامه مورد حسابرسی؛
ب- سن و قدمت برنامه یا تغییرات در شرایط آن؛
پ- اندازه برنامه بر حسب جمع مبالغ پولی، تعداد شهروندان تحت تأثیر یا سایر مقیاسها؛
ت- سطح و میزان بررسی یا سایر شکلهای نظارت مستقل؛
ث- طرح و اهداف راهبردی برنامه؛ و
ج- عوامل یا شرایط برونسازمانی که میتواند به طور مستقیم بر برنامه تأثیر گذارد.
14-4- گروهی از استفادهکنندگان از گزارش حسابرسان، مقامات دولتی هستند که ممکن است اجازه یا درخواست اجرای حسابرسی را داده باشند. گروه مهم دیگری از استفادهکنندگان از گزارش حسابرسان شامل سازمانهای نظارتی، نهادهای قانونی و افراد مسئول در واحد مورد حسابرسی برای اقدام درباره پیشنهادهای حسابرسان ميباشد. سایر استفاده کنندگان بالقوه از گزارش حسابرسان شامل قانونگذاران یا سایر مقامات دولت (غیر از اشخاصی که ممکن است اجازه یا درخواست انجام حسابرسی را داده باشند)، رسانهها، گروههای ذینفع و شهروندان هستند. استفادهکنندگان بالقوه، افزون بر انتفاع از برنامه، ممکن است توانایی تأثیرگذاری در اجرای آن را داشته باشند. آگاهی از منافع و نفوذ این گروه از استفادهکنندگان بالقوه میتواند به حسابرسان در قضاوت نسبت به اینکه آیا یافتههای احتمالی میتواند برای استفادهکنندگان ذیربط بااهمیت باشد یا خیر، کمک کند.
15-4- کسب شناخت از برنامه مورد حسابرسی، به حسابرسان در برآورد خطرهای مرتبط با برنامه و تأثیر خطرها بر اهداف، دامنه و روش شناسی حسابرسی کمک میکند. شناخت حسابرسان ممکن است ناشی از دانش پیشین آنان از برنامه یا شناخت آنان از طریق پرس و جوها و مشاهدات انجام شده در برنامهریزی حسابرسی باشد. دامنه و وسعت این پرس و جوها و مشاهدات میتواند با توجه به اهداف حسابرسی و همچنین لزوم شناخت هر یک از جوانب ویژه یک برنامه، متفاوت باشد. این جنبهها به شرح زیر است:
الف- قوانین، مقررات و مفاد قراردادها یا موافقتنامههای کمکهای بلاعوض: برنامههای دولت به طور معمول در قانون پیشبینی میشود و مشمول قوانین و مقررات ویژه است. قوانین و مقررات، به طور معمول آنچه که باید انجام شود، شخصی که باید انجام دهد، هدفی که باید به دست آید، جامعهای که باید به آن خدمات ارائه شود و راهكارهاي تأمین مالی و محدودیتهای مربوط را تعیین میکند. برنامههای دولتی ممکن است همچنین مشمول مفاد قراردادها و موافقتنامههای کمکهای بلاعوض باشد. بنابراین، شناخت قوانین و تاریخچه قانونی تعیین یک برنامه و مفاد هرگونه قرارداد یا موافقتنامه کمکهای بلاعوض، میتواند برای شناخت خود برنامه، ضرورت داشته باشد. دستیابی به چنین شناختی، یک گام ضروری در شناسایی مفاد قوانین، مقررات، قراردادها یا موافقتنامههای کمکهای بلاعوض محسوب میشود که در رابطه با اهداف حسابرسی، با اهميت است.
ب- هدف کلی و مقصود: هدف کلی، نتیجه یا اثر موردنظر یا مورد انتظار از عملیات یک برنامه است. قانونگذار به طور معمول هنگام تصویب یک برنامه، هدف کلی آن را تعیین میکند. مسئولان واحد مورد حسابرسی ممکن است اطلاعات تفصیلیتری را در رابطه با هدف کلی برنامه به منظور پشتیبانی از تصویب آن ارائه نمایند. گاهی از مسئولان واحد مورد حسابرسی نیز خواسته میشود تا اهداف عملکرد و عملیات برنامه شامل ستاندهها و پیآمدهای آن را تعیین کنند. حسابرسان ممکن است از هدف کلی و مقاصد تعیین شده برای برنامه به عنوان معیارهایی جهت ارزیابی عملکرد برنامه استفاده نمایند یا معیارهای بیشتری را برای ارزیابی عملکرد به کار گیرند.
پ- کنترلهای داخلی: کنترل های داخلی که گاهی کنترل مدیریت نامیده میشود در مفهوم گسترده خود دربرگیرنده طرحهای سازمانی، سیاستها، روشها و رویههایی است که توسط مدیریت برای دستیابی به مأموریت، مقاصد و اهداف اتخاذ میشود. کنترلهای داخلی شامل فرآیندهای برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل عملیات برنامه است. این کنترلها شامل سیستمهایی برای اندازهگیری، گزارشگری و نظارت بر عملکرد برنامه است. کنترلهای داخلی همچنین به عنوان ابزاری دفاعی برای محافظت از داراییها و پیشگیری و کشف اشتباهات؛ تقلب؛ تخطی از قوانین و مقررات و مفاد قراردادها و موافقتنامههای کمکهای بلاعوض یا سوءاستفاده به کار میرود (بندهای 16-4 تا 22-4 شامل رهنمودهایی درباره کنترلهای داخلی است).
ت- مصارف: مصارف، مقدار منابعی (درقالب پول، مواد، کارکنان و غیره) است که در یک برنامه مصرف میشود. این منابع میتواند از داخل یا خارج از واحد مجری برنامه فراهم شده باشد. اندازهگیری منابع مصرف شده میتواند دارای ابعادی مختلف مانند بهای تمام شده، زمان و کیفیت باشد. نمونههایی از مقیاسهای اندازهگیری منابع مصرف شده، مبالغ پولی پرداختی، ساعات کار مصرفی کارکنان و متراژ فضای ساختمان مورد استفاده میباشد.
ث- عملیات برنامه: عملیات برنامه شامل راهبردها، فرآیندها و فعالیتهایی است که مدیریت به منظور تبدیل منابع مصرف شده به ستاندهها به کار میگیرد. عملیات برنامه ممکن است مشمول کنترلهای داخلی باشد.
ج- ستاندهها: ستاندهها نشانگر مقدار کالاها یا خدمات تولید شده توسط یک برنامه است. برای نمونه اندازهگیری ستانده برای یک برنامه آموزش شغلی میتواند تعداد کارکنانی باشد که دوره آموزشی را گذراندهاند و اندازهگیری ستانده برای یک برنامه مراقبت ایمنی پرواز، میتواند تعداد بازرسیهای ایمنی انجام شده باشد.
چ- پیآمدها: پیآمدها، دستاوردها یا نتایج یک برنامه است. به عنوان نمونه، اندازهگیری پیآمد برای یک برنامه آموزش حرفهای میتواند درصد افرادی باشد که کار پیدا کردهاند و پس از یک دوره زمانی مشخص، هنوز در همان کار اشتغال دارند. نمونهای از اندازهگیری پیآمد برای یک برنامه مراقبت ایمنی پرواز، میتواند درصد کاهش مشکلات ایمنی مشاهده شده در بازرسیهای بعدی یا درصد مشکلات اصلاح شده در بازرسیهای پیگیری باشد. اینگونه اندازهگیریهای پیآمدها، بیانگر میزان پیشرفت در دستیابی به هدف کلی تعیین شده برای برنامه به منظور کمک به شهروندان غیرشاغل در دستیابی به شغل و حفظ آن و اصلاح عملیات ایمنی پرواز است. پیآمدها ممکن است تحت تأثیر عوامل فرهنگی، اقتصادی، فیزیکی یا فناوری خارج از برنامه قرار گیرد. حسابرسان ممکن است رویکردهای ناشی از سایر رشتههای علمی، مانند روشهای ارزیابی برنامه را به منظور جداسازی آثار برنامه از عوامل مؤثر دیگر به کار گیرند. پیآمدها همچنین شامل اثرات غیرمنتظره و/ یا غیرعمدی مثبت و منفی یک برنامه میباشد.